شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com
شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com

چند شب پیش دفترچمو باز کردم که چیزی بنویسم اما فقط یه کلمه نوشتم: رنج...  این کلمه برای من بار معنایی زیادی داره...روزها و شب هایی رو گذروندم که فقط میتونم با همین یک کلمه توصیفشون کنم... 

به دوستی گفتم دارم "رنج" میکشم در جواب گفت منم همینطور!البته تو خیلی خوب به نظر میرسی!هنوز زیبایی...! چقدر با آدم ها غریبه شدم... چطور میتونم برای یه نفر توضیح بدم که دقیقا درون بدن و روح من چی میگذره...که چطور به جای خون توی رگ هام اسید رنج دارم و آروم آروم داره تموم جسم و روحمو میخوره... 

کلمات لعنتی... کلمات الکن لعنتی...همیشه سعی میکنم در انتخاب واژه ها دقت کنم  که دقیقا واژه ی مناسب با بار معنایی درست رو به کار ببرم حتی وقتی با خودم حرف میزنم... ولی بی فایده ست... غریبه با آدم ها... با خودم... با کلمات... بیگانه با تموم روش های برقراری ارتباط... 

رنج من درک نشدنه...نفهمیده شدن یا اشتباه فهمیده شدن...

این پست رو همینجا ناقص رها میکنم چون حال نوشتن ندارم...توان حرف زدن ندارم...علاقه ای به چینش کلمات کنار هم ندارم...گوشی برای شنیده شدن هم ندارم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سهراب پنج‌شنبه 17 مرداد 1398 ساعت 15:33 http://igw.blogsky.com

ولی باز هم به قول سارتر، تنها چیزی که باعث می‌شه با تهوع کنار بیاییم همین نوشتنه ...

دانای کل دوشنبه 13 خرداد 1398 ساعت 02:18

تو پرتقال بودی یا بنفش؟
یادم نیست... اما زیبا بودی... کلمه ی تو رنج هست و کلمه ی من اندوه..
بیا بنویس..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد