شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com
شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com

وقتی تصمیم میگیری با خودت بجنگی دقیقا زمانیه که وارد یه لوپ بدبختی میشی.برد و باختی وجود نداره. فقط زخم میزنی به خودت و ادامه میدی.هدفی وجود نداره. انتهایی نیست. حتی آغازی هم وجود نداره.حرکت تیله توی یه دایره ی بی انتهایی که هی میچرخه و میچرخه و بالاخره یه باره بی حرکت میشه. لمس.نسبت به همه چی. یه تیکه گوشت یا یه شیئ توی مکان و زمانی که برات غریبه است. آب میشی.

هیچ چیز اونقدر ارزشمند نیست و همه چیز هنوز بی ارزش نشده. توی یه تعادل مسخره ای گیر کردم. همه چیز متوسطه. نه اونقدر بد که بذاری بری، نه اونقدر خوب که بمونی.حتی وقتی از قضیه فاصله میگیرم میبینم کلا بی معنیه.اشتباهی دنبال معنا میگردم.چون وقتی بیشتر در اون غرق میشم، بیشتر پی میبرم که معنا نیست و نباید باشه چون این همون چرخه ایه که آدمو زنده نگه میداره. فکر کن به لحظه ای که توی این تعادل دایره وار کل جهان که داره تو رو میچرخونه یک لحظه بفهمی که هیچی نیست. و قرار نیست چیزی باشه. و این همون معناییه که تو و اجداد تو به نوعی درگیرش بودین.مطمئن نیستم که به یقین رسیده باشم. شاید واسه همینه که هی گیر میکنم و تکلیفم مشخص نیست. ولی هنوز رویا میبینم.هنوز توی خواب هام دنبال یه چیزم. یه جنگی رو با خودم شروع کردم. نمیدونم چند وقته و چطور شروع شده.میل به برهم زدن این تعادل. این رنج منه. رنجی که منو هر روز میکشه اما زنده نگه میداره.