شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com
شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com

باید جمع کنم و برم روستا...همونجایی که دیگه روستا نیست و شهر شده... شهرداری داره...

انقدر توی کوچه پس کوچه هاش بدوم تا همه چیز یادم بره...

بدوم تا خونه ننه ماه صنم همون که رو به روش یه جوب آب داشت با یه جنگل پر از درخت... حالا نه جوب هست نه جنگل و نه حتی خونه...

بدوم تا پارک مادر دختر و دکه ی عمو بهمن...

بدوم تا خونه زن عمو دلبر و سوپر عمو بهرام...

روسریمو در بیارم و بدوم و گریه کنم و زنای تومون قری پوش شهر چپ چپ نگاهم کنن و با سر انگشتاشون لپاشون رو بکنن و توو دلشون به من بد و بیراه بگن... شاید منو بشناسن و به باباجانم بگن کا غلام نوه ات دیوونه شده!

مجنونم... دیوونم... حالم خوش نیس کا غلام! مش غلام! آقا غلام! باباجان....

کاش همه چیز سر جای خودش بود...