ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
جدیدا دارم خیلی تخمی وارانه مینویسم البته فکر میکنم همیشه همینطور بوده اما الان خیلی ملموس تر شده...
حالا اینکه شخصیت و اخلاقم هم مزخرف تر از قبل شده بی تاثیر نیست...
خب لاقل با خودم که صادقم و میدونم چه گهی بودم و چه موجود عصفناک بدبختی هستم...
اینم میدونم که با اطرافیانم هم صادق بودم و سعی نکردم چیزی غیر از اینی که هستمو نشون بدم واسه همین همیشه دوست داشتنی نبودم چون چیزی در من وجود نداره که منو خاص و دوست داشتنی جلوه بده شاید فقط واسه یه عده که اونم در طولانی مدت ممکن بود همه چیز فرق بکنه... این مربوط به اینجا هم میشه فقط منظورم دنیای واقعی نیست...
من نمیتونم بیام اینجا و روزنوشتای خوشگل بنویسم و قربون صدقه همه برم و با همه تعامل داشته باشم... تو واقعیتم همینم...
شاید کارایی بکنم یا حرفایی بزنم که بقیه بگن چقدر احمق و عقده ای و مغرور و مزخرفه این دختر! اما خودم میدونم پشتش یه دلیلی داشتم که لاقل واسه خودم منطقی بوده...
الانم مجبور نیستم بیام اینجا و این کرسی شعرا رو بنویسم و شما هم مجبور نیستین درک کنین فقط سعی کنید آزار دهنده نباشین...