ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین باری که گفتم "شب بخیر" و خوابیدم کی بود؟!
آخرین بار که گفتم و بعد به زمین و زمان فحش ندادم،عصبی و ناراحت نبودم،مغزم پر از زباله و افکار لجن زده نبود را به یاد نمی آورم!
با رام سر مزخرف ترین مسئله روی زمین بحث کوتاهی کردیم و به شب بخیر ختم شد!
یک نفر پیام ناشناس داده بود: تارا کجایی؟ جواب دادم:دور... خیلی دور... میخواستم در ادامه بنویسم آنقدر دور که انگار خودم را هم گم کرده ام...!
این یادداشت مسخره هم سهم امشب من! برود قاطی یادداشت های مسخره دیگر!
.
.
.
پ ن: تا کجا راه بروم که تمام شوم مثل یک جاده...؟! (عباس معروفی)
پ ن: تئاتر بی تو صحنه ی عزای قلبمه...