ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آزار جنسی صرفا به رابطه ی جنسی با اجبار که همون تجاوز باشه ختم نمیشه...
اونجا که وقتی یه نفر بغلت میکنه و حس خوبی بهت نمیده و فکر میکنی این بغل کردن بی منظور نیست ، داری آزار میبینی...
من این حس رو نسبت به برادر ناتنیم داشتم...
و بدترین قسمتش اونجاس که نمیتونی احساساتت رو شرح بدی چون به هزار دلیل از گفتنش واهمه داری و صد البته کسی به احساساتت اهمیتی نمیده... و آخرش این تویی که سرزنش میشی...
با اینکه مدت طولانی ای میشه که باهاش حرف نمیزنم هنوزم وقتی به بعضی حرفا و کاراش که حس بدی بهم القا میکرد گاهی فکر میکنم و اعصابم خرد میشه وقتی فکر میکنم اون برادرمه....
نمی خواستم چیزی بگم
لغات اونم نوشته .... خیلی سخت می تونه احساسو منتقل کنه
ولی خیلی ناراحت شدم...حیف موجودی از زندگی آدم که این شکلی طلف شه
منم نمیخواستم بگم...
یعنی فکر نمیکردم که یهروزی همچین چیزی رو بن کسی یا کسانی که شما باشید بگم...
مسخره ست....
قسمت وحشتناک ترش اونجاست که با خودت میگی نکنه منظوری نداشت و من وسواس به خرج دادم
با اینکه تجربش رو ندارم مطمینم خیلی حس تهوع اوریه
میدونی وقتی زن باشی احساسات قوی ای داری و سریع متوجه یه سریچیزا میشی...
۸۰ درصدش درسته...
میدونم که وسواس نبود...