ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
روزهای خوش نیامده را
میشود باز با تو share کنم...
دست من را بگیر امشب هم
تا تو را بوس و شب بخیر کنم....
.
.
.
.
+چرا فاطمه دیگه به علی شب بخیر نمیگه...؟!
چرا نمیگی خب!!!؟! میخوای این وضعیت خطیر رو خودم به عهده بگیرم؟؟!؟
آخه میشه علی بدون شب بخیر بمونه....؟! نمیشه....!
+حالا به هر حال.... شب بخیر علی....!
پشت صدها هزار سیم ِ لجوج
اعتمادی به پوکی ام هستی
می نشینم جلوی کامپیوتر
شوهر ِ فیس بوکی ام هستی
بین این عکس ها و شکلک ها
وسط حرف های گیج، گمم
متن ها را پی ِ تو می گردم
هستی امّا کجا؟... میان home ام
عکسی از جای خالی ام زده ای
شعر ِ دلتنگی از نبودن ِ من
عشق من! مرد باش و غصّه نخور
توی آغوشمی بدون بدن
روی دیوار می نویسم: غم
می نویسی: ادامه خواهد داشت
چیزی از من ولی ترَک خورده
می نویسی که صبر باید داشت
وسط غیر واقعیت ها
با تو امشب قرار ِ چت دارم
می رسد از میان سنسورها
صفر و یک های دوستت دارم
روزهای خوش ِ نیامده را
می شود باز با تو share کنم
دست ِ من را بگیر امشب هم
تا تو را بوس و شب بخیر کنم
"فاطمه اختصاری"
این شب بخیر نگفتن خیلی بده...
عیدتون مبارک هدیه مختصری براتون در نظر گرفتم خب,
متن قشنگی بود لایک هم کردم شکوفه انار, همیشه سرخ باشی و شیرین
مواظب خوودت باش بای
قوربونت.....! :||||
شما دیگه از کجا پیداتون میشه!
و بعضی ها را ن یاد فاطمه رها می کند
و نه یاد مهدی
مباد قطره اشکی میان یقه بیفتد
سیاه بخت شود اشک و درمضیقه بیفتد
به خط خوش بنویسید اشک دیده برآن است
که قطره قطره به یاد تو هر دقیقه بیفتد
بگیر چتر صدف را دوباره بر سر و مگذار
خراش نم نم باران بر این عتیقه بیفتد
خدا کند که دل این گنج پرغبارقدیمی
به دست راهزنی پاک وخوش سلیقه بیفتد
چه می شود که درانبوه تیرهای پیاپی
نگاه تیر خلاصی به این شقیقه بیفتد
سید مهدی موسوی
فکر کنم من توی مهدی خون کردن تو خیلی موثر بودم....!