ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دیروزمون هم گذشت....
البته به خوبی....!!!
با مارال و روژان رفتیم تئاتر دیدیم...
حضور باران کوثری و نوید محمدزاده که خیلی دوسشون دارم باعث شده بود که توقعم از این اجرا خیلی بالا باشه ولی یکم بالاتر از معمولی بود....
داشتم به سمت سالن میومدم که عادل رو دیدم
سلام کردیم و تا موقعی که مارال اینا بیان با هم حرف زدیم
مدت زیادی بود ندیده بودمش و از اینکه دیدمش خوشحال شدم...
عادل یکی از دوستای خوبمه عاشق تئاترو سینما و شعر...!
خودش یه چیزایی مینویسه ؛ هم فیلمنامه هم شعر...
من شعراش رو بیشتر دوست دارم!
پسر با استعدادیه و یکم عجیب و احساساتی...
منتظر شروع اجرا بودیم که روژان به مارال گفت این همون عادله که میگفتی خیلی خوب و مناسبه؟!
خندم گرفته بود...مارال گفت خدایی خیلی خوب نیست تارا؟! گفتم چرا خوبه! مارال گفت پس چرا با هم نیستین! حرف مارال برام مضحک اومد و جوابشو ندادم...! مارال تمام طول انتظار رو داشت در مورد خوب بودن عادل حرف میزد و من به این فکر میکردم که چرا نمیتونم مارال رو درک کنم...!
بعد از تموم شدن اجرا مارال و روژان زود رفتن و من و عادل هم رفتیم قدیم زدیم... دلم نمیخواست پیشنهاد کافه رادیو رو رد کنم اما یکم دیر شده بود و باید میرفتم خونه...
گوشیمو نگاه کردم مارال پیام داده بود خدایی قد رو دیدی...؟! ستونی بود!! فَکِشو ببین....! حیف این فَک زاویه دار نیست؟! از هموناس که دوست داری!
وقتی بهش گفتم عادل ۲_۳ سال قبل ، اون اوایل ، بهم پیشنهاد داده بود و من قبول نکردم مارال بهم گفت خاک تو سرت مایه ننگ منی همیشه...!
:)))))
من توی کدوم جبهم
خب من به عنوان یکی از خواننده های وبلاگت می گم ممکنه بری سمتش
حالا شایدم اتفاق خوبی باشه
علی این منم که تصمیم میگیرم!
نمیتونم بگم عالی بود اما ادم رو به یه چالش به وجدان میکشید بادیگار اما پرویز پرستویی قشنگش کرده بود بادیگارد رو....
+ پس درد مشترک داریم
+ ادم نمیتونه همیشه اون کاری رو انجام بده که دوستاش میگن و دلیلی هم نداره که براشون توضیح بدی چرا انجام نمیدی اما بدم نیست بهش فکر کنی