شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com
شانار

شانار

شانار یعنی‌ شکوفه ی انار.... وبلاگ دیگرم:www.sourwine.blogfa.com

نمیدونم بعد از خوردن ۸ عدد شیرینی  تر و پر از خامه  بود که دیگه خوابم نبرد یا دلیلش چیز‌دیگه ای بود.... 

یه جور کلافگش سیریشی مثل کنه چسبیده بود بهم...

نمیتونستم آروم بگیرم...

انگار موهام خیس بود و دورتا دور گردنم چسبیده بود...

دلم میخولست لُختِ لُختِ مادرزاد بشینم لب پنجره و سیگار بکشم....

تا ساعت ۲ اینا بود یه جور پرنده که فکر کنم کبک بود داشت آواز میخوند باهاش حس مشارکت داشتم... اونم بی خوابی‌ زده بود به سرش....!

ساعت ۳ اینا بود عفیف پیام داد گفت میخوایم بریم کله‌پاچه بخوریم تو هم بیا... بهش گفتم اگه این ساعت از خونه بزنم بیرون احتمالا از گیس‌هام آویزونم میکنن....! چقدر دلم میخواست برم....

نمیدونم کدوم همسایمونه که یه خروس داره و وقت و بی وقت می‌زنه زیر آواز ... ساعت ۴ اینا بود داشتم سعی میکردم بخوابم که...

.

.

.

نمیدونم ساعت چند بود ولی حس کردم زیر چشمام به اندازه ی جای دوتا چشم دیگه گود افتاده....   

 خوابیست که بین لرز و تب می‌آید....

جانیست که از صبر به لب می‌آید.‌...

بیهوده خروس لعنتی می‌خواند؛

شب می‌رود و دوباره شب می‌آید‌‌‌‌‌...


"سید مهدی موسوی"


نظرات 1 + ارسال نظر
Elham شنبه 22 اسفند 1394 ساعت 01:32 http://elhamabar26563.blogsky.com/

اصلا کی گفته شب موقع خوابه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد