ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
این صورت زرد رنگم که به هر چه رنگ زرد است متلک می اندازد...
این روزهای هفده سالگی که بوی عفونت میدهد...
این حرف های له شده زیر ماتیک سرخ عصیانگرم...
این چاله ی سرخ و پر التهاب چشم هام...
این رود کوچک اشک هام...
این سینه ی شکافته شده از دردهام...
این ۴۶ کیلو استخوان نا امیدی منقبض شده ...
همه را جا میگذارم و می روم.....
عجب دل پری داری شما!!!
اون موقع جوون بودم و جاهل! الان خالی ترم!
به کجا چنین شتابان
اخ جووووون من از تو چاق ترم
کجا میری؟
و درد آمیخته شده به این زندگانی پست ما