ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
نمیخوام در مورد تلاش کردن حرفای کلیشه ای بزنم...!میخوام بگم بعضی وقتا یه هدف بزرگ داری،واسش کلی هم تلاش میکنی ولی خب اون نتیجه ای که انتظارش داری رو به دست نمیاری...بعد به خودت میگی شاید به اندازه کافی تلاش نکردی و شروع میکنی I به سرزنش کردن خودت و اطرافیان هم با حرفاشون بیشتر مایه ی آزارت میشن...نمیدونم شاید تلاش کردن به تنهایی همیشه جوابگو نیست و پارامترای دیگه ای لازمه تا به هدفت برسی...شاید راهی که میری اشتباهه...یا هرچیز دیگه... ولی چیزی که هست اینه که بقیه هیچوقت زخمای تو رو نمیبینن...وقتایی که توی مسیرت زمین خوردی و مجبور شدی ادامه ی راه رو سینه خیز بری رو هیچوقت ندیدن...نمیدونن هر روزی که بهشون لبخند میزنی پشتش یه شب طولانی و گریه کردنای بی صداست...
اول مسخره ت میکنن و جدیت نمیگیرن،بعد به قول خودشون نصیحتت میکنن که این راه به درد تو نمیخوره،بعدش بهت پشت میکنن و تنهات میذارن...اینجاست که هر دفعه کم میاری مجبور میشی خودت به خودت امید بدی بعد پاهاتو روی دوشت میکشی در حالی که به همه چیز و همه کس فحش میدی ولی بازم توی مسیری!آخر سر هم اگه به اون چیزی که میخواستی نرسی،شروع میکنن به آزار دادنت و گفتن این جمله ی مزخرف که "من که بهت گفته بودم..." به همین راحتی تو میشی یه "بازنده"! و این خیلی تلخه که ما همیشه فکر میکنیم فقط برنده ها هستن که تلاش میکنن! ما فقط میخوایم داستان برنده ها رو گوش بدیم...براشون کف میزنیم و هورا میکشیم،حتی داستان باخت هاشون هم برامون جذابه!
حقیقت اینه که ما نوازش نمیکنیم بلکه زخم میزنیم و نمک میپاشیم!نمیتونیم قبول کنیم یه بازنده کسی نیست که هیچ تلاشی نکرده بلکه کسیه که شاید به زمان و تجربه ی بیشتری نیاز داشته باشه...بله ما هیچوقت تمایلی به شنیدن داستان یه بازنده نداریم چون چهره ی واقعی یه بازنده رو نمیبینیم!
قشنگ گفتی ...
One of the brightest stars - James Blunt
ما هیچوقت تمایلی به شنیدن داستان یه بازنده نداریم ...
ولی میدونی، به قول خودت همه دوست دارن حتی داستان باختهای یه برنده رو بشنون ... پس یه روزی داستان همه باختهای امروزت، برای همین آدما که امروز راحت بهت پوزخند میزنن جذاب میشه یهو ...
گور بابای بی میلی امروز و اشتیاق فرداشون ...
زندگی کن، جای همه زخماتم، مثل اون یدونه که من دیدمش و دوستش دارم، با ارج و قُرب نگهدار واسه خودت ...
:)
و به قول عده ای
می آید یک روز خوب
همش به اون یه روز می صرفه
:)
ما همیشه از برنده ها دعوت میکنیم که داستانشون رو تعریف کنن.حالا فرقی نمیکنه «ماه عسل» باشه یا «الن شو».متاسفانه هردوشون آدم هایی رو بهمون نشون میدن که یه ستاره هستن،یا مثلا یه ویژگی خیلی خفن و کول دارن و اینا...بعد اینستاگرام هم که میبینی تازگیا یه مرض جدیدی شده.مثلا استایلت به سبک کولی های لهستانی باشه اما قهوه ساعت 6 صبحت ترک نشه.کلا یه چیزی باشی جدا از این «جامعه».من یه پیشنهاد کلیشه ای دارم:امیدت رو از دست نده.من تجربه زیادی در زمینه هنر ندارم اما میدونم که کار سختیه.یه نفر بهم گفت که یاد گرفتن هنر مثل سرمایه گذاری میمونه.بالاخره یه روزی به ثمر میشینه.آره خواهر.یه روزی مرغ توام تخم طلا میذاره
طولانی شد؟!:)
خوبه که هنوز جرقه امیدی هستی توی این ناامیدی :)